تاثیر سه عامل فشار اقتصادی، سلامت روان و فرهنگ بر همدیگر
مینا چترمینا: روانشناس بالینی و رواندرمانگر
سلامت روان، فرهنگ و فشار اقتصادی، سه عامل پیچیده و درهمتنیده هستند که به طور قابل توجهی بر یکدیگر تأثیر میگذارند.
تأثیر فشار اقتصادی بر سلامت روان:
فشار اقتصادی میتواند به طور مستقیم بر سلامت روان تأثیر منفی بگذارد. عدم امنیت اقتصادی، بیکاری، بدهی و فقر، همگی با افزایش خطر ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و سوء مصرف مواد مرتبط هستند. این فشارها میتوانند منجر به استرس مزمن، بیخوابی، کاهش تمرکز و مشکلات جسمی شوند که به نوبه خود سلامت روان را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهند. به عنوان مثال، فردی که شغل خود را از دست میدهد، ممکن است دچار اضطراب و افسردگی شود، زیرا نگران تأمین نیازهای اساسی خود و خانوادهاش است.
تأثیر سلامت روان بر فشار اقتصادی:
در عین حال، سلامت روان ضعیف میتواند بر وضعیت اقتصادی فرد تأثیر منفی بگذارد. افراد مبتلا به اختلالات روانی ممکن است در یافتن و حفظ شغل با مشکل مواجه شوند، درآمد کمتری داشته باشند و در نتیجه در معرض فشار اقتصادی بیشتری قرار بگیرند. به عنوان مثال، فردی که از افسردگی رنج میبرد، ممکن است به دلیل کمبود انرژی و انگیزه، در انجام وظایف شغلی خود با مشکل مواجه شود و در نهایت شغل خود را از دست بدهد.
تأثیر فرهنگ بر فشار اقتصادی و سلامت روان:
فرهنگ نیز نقش مهمی در این تعاملات ایفا میکند. فرهنگ میتواند بر نحوهی تجربه و واکنش افراد به فشار اقتصادی و سلامت روان تأثیر بگذارد. در برخی فرهنگها، حمایت اجتماعی قویتر است و افراد در مواجهه با مشکلات اقتصادی، از حمایت خانواده و جامعه برخوردارند. در فرهنگهای دیگر، ممکن است این حمایت کمتر باشد و افراد در مواجهه با مشکلات اقتصادی، احساس انزوا و تنهایی بیشتری کنند. به عنوان مثال، در فرهنگهایی که بر استقلال فردی تأکید میشود، افراد ممکن است در مواجهه با مشکلات اقتصادی، کمتر به دنبال کمک از دیگران باشند و در نتیجه، سلامت روان آنها بیشتر تحت تأثیر قرار گیرد. همچنین، فرهنگ میتواند بر نحوهی درک و درمان اختلالات روانی تأثیر بگذارد. در برخی فرهنگها، ممکن است به دنبال درمان حرفهای برای مشکلات روانی نروند و این امر میتواند منجر به تشدید مشکلات و فشار اقتصادی بیشتر شود.
مثال جامع:
یک فرد در یک جامعه با حمایت اجتماعی ضعیف و فرهنگ فردگرا زندگی میکند. او شغل خود را از دست میدهد (فشار اقتصادی). به دلیل فقدان حمایت اجتماعی و نگرش فرهنگی که بر استقلال فردی تأکید دارد، او احساس انزوا و تنهایی میکند و به دنبال کمک حرفهای نمیرود (فرهنگ). این امر منجر به تشدید استرس، افسردگی و اضطراب میشود (سلامت روان). در نتیجه، او در یافتن شغل جدید با مشکل مواجه میشود و چرخه معیوب فشار اقتصادی، سلامت روان ضعیف و فرهنگ فردگرا ادامه مییابد.
سالم و شاد باشید…
