دختر مهرک؛ کُردزاد یا شهبانوی ایران
به گزارش اخبار جهرم، فارس یکی از عرصههای نبرد اشکانیان و ساسانیان بود و نبرد مهرک نوشزاد از جهرم با اردشیر بابکان، مهرک کشته شد، اما داستان همینجا پایان نمیگیرد و سرنوشت بازیهای دیگری هم برای این دو تدارک دیده است.
پس از کشته شدن مهرک نوشزاد، ایران هر روز درگیر جنگ بود و روی آرامش را نمیدید، بنابراین اردشیر بابکان به پیشنهاد وزیرش از کید هندی، که ستارهشناس چیرهدستی بود، خواست تا طالع وی را در این کار ببیند. کید در طالع اردشیر ازدواجی از وی با دختر مهرک نوشزاد دید که ثمرۀ آن موجب آرامش ایران میشود. قبلاً گفتیم که از قتلعام اردشیر، دختر مهرک به یاری بزرگان جهرم از معرکه گریخت. اردشیر از زنده بودن دختر مهرک، شگفتزده و خشمگین شد و گفت مهرک دشمنان من و فرزندانم هستند و اگر فرصت بیابند از کشتن ما دریغ نخواهند کرد، بنابراین جنگاوران خود را برای کشتن این دختر به جهرم فرستاد. اما دخترک با شنیدن خبر فرمان قتلش، به کمک یکی از بزرگان جهرم مخفیانه به ده گریخت و سپاهیان اردشیر وی را نیافتند.
حمزه اصفهانی دختر مهرک را کُردزاده، یعنی منتسب به کردان یا شبانان یا صحرانشینان نامیده است. وجود روستای مهکرد در بخش کردیان جهرم و ارتباط آن با فرار دختر مهرک به یاری بزرگان جهرم، به اطراف به نظر بیارتباط با این داستان نیست. دختر مهرک گمنام در خانۀ مهتر ده و درست زیر چشم ساسانیان در فارس پرورش یافت. با توجه به اینکه میدانیم یکی از کاخهای تاریخی اردشیر بابکان در ۴۵کیلومتری جهرم و دو روستای شاپورآباد و آبادشاپور هم در مجاورت جهرم قرار دارد. پس از چندی از این ماجرا، شاپور ساسانی، ولیعهد و فرزند اردشیر، طی تفریح و شکار در دشت و صحرا به طور اتفاقی با دختر مهرک که مشغول کشیدن آب از چاه است، روبهرو شد، در حالی که تمام سربازانش از کشیدن سطل آب از چاه برای سیراب کردن اسبانشان عاجز بودند، دختر مهرک با وی به خوبی سخن گفت.
شاپور از زیبایی، توانایی و سخنوری دختر به شگفت آمد و نام و نشان او را پرسید. دختر نخست هویت خود را پنهان و خود را دختر مهتر ده معرفی کرد، اما شاپور به او گفت به شهریاران دروغ نتوان گفت و دختر دهقان چنین زیبا و پرهنر نیست.
با اصرار شاپور، دختر جانش را امان خواست و گفت که من از ترس شاه اردشیر، پیشکار و آبکش شدهام و در اصل، دختر مهرکم و پارسایی پرهنر مرا از خُردی به این مهتر هنرمند سپرده است. سپس شاپور پنهان از چشمان پدرش، با دختر مهرک ازدواج کرد و او را به قصر برد. در برخی منابع هم گفته شده که دختر مهرک بعد از رفتن به کاخ، ادعای برابری و شاهزادگی با زنان ساسانی میکرد و وفتی شاپور او را بازخواست کرد، او نسب خود را آشکار کرد.
نام این دختر در منابع مشخص نیست، اما برخی محققان وی را با ملکۀ ساسانی؛ آذرآناهید یا خورانزیم گودرز یا شهر بامبشن خورانزیم، که به صورت «کُردزاد» دگرگون شده است، تطبیق دادهاند. در کتیبهی کعبه زرتشت که یادگار شاپور ساسانی است نیز از دخت مهرک یاد شده که بیانگر جایگاه والای وی در طبقات خاندانهای اشرافی است. به طور کلی در آغاز دورهی ساسانیان، ازدواج با خاندان اشکانی، افتخار دانسته میشد و یکی از راههای مشروعیتسازی به حکومت بود.
ثمرۀ ازدواج شاپور و دختر مهرک، پسری به نام هرمز بود که بعدها طی وقایعی، هویتش بر پدربزرگش اردشیر آشکار و جانشین شاپور اول ساسانی شد و به این ترتیب پیشگویی ستارهشناسان مبنی بر پایان آشوب ایرانشهر با پیوند مهرکیان و ساسانیان، تحقق پذیرفت.
دختر مهرک و شاپور ساسانی در زندگیای با پایان خوش نیز با یکدیگر اشتراک دارند، زیرا قرار بوده هر دو کشته شوند؛ شاپور پیش از تولد و دختر مهرک در جنگ اردشیر، اما دست تقدیر هر دو را زنده نگه میدارد تا شاه و ملکۀ ایران شوند و فرزند ایشان نیز شاه بعدی شود.
داستان دختر مهرک به تفصیل در شاهنامه آمده، ولی در متون تاریخی، جزئیاتی درباره زندگی وی کم شده یا تغییر کرده، اما از داستانهای بسیار مشهور اسلامی در متون کهن است.
«دکتر فاطمه تسلیم»
برگرفته از مقالۀ «بازنمایی شخصیت مهرک نوشزاد در آیینۀ متون حماسی، تاریخی و فرهنگ عامه»
منابع: شاهنامه، کارنامه اردشیر بابکان(متن فارسی و پهلوی)، تاریخ طبری، تاریخ بلعمی، سنیالملوک الارض و الانبیا، سالارنامه، شهرستان جهرم، بزرگان جهرم، معجمالبلدان، سنگنوشته شاپور یکم بر کعبه زرتشت
و…
#روزی_روزگاری_جهرم