مهرک نوشزاد که بود و در جهرم چه کرد؟!
به گزارش اخبار جهرم، مهرک نوشزاد(به پهلوی: میترک انوشکزاتان) یکی از شخصیتهای شاهنامه و کارنامۀ اردشیر بابکان و متون حماسی است که در برخی متون تاریخی صدر اسلام نیز به وی اشاره شده و پس از باربد، معروفترین شخصیت جهرمی دورۀ ساسانیان است. بیشتر سرگذشت وی را از متون کهن ادبی و تاریخی میتوان جست. فارس در زمان اشکانیان به صورت دولتشهر یا ملوک طوایفی اداره میشد و هر منطقه دارای فرمانروایی مستقل بود. این امیرنشینان قدرتمند بودند و تقریباً کل دوران اردشیر ساسانی به مطیع کردن ایشان گذشت. یکی از جنگهای مهم اردشیر بابکان، بنیانگذار ساسانیان با مهرک در فارس بود.
در زمان به قدرت رسیدن اردشیر بابکان، مهرک منتسب به خاندان اشکانیان، فرمانروای دولتشهر جهرم، مناطق جنوبی فارس و ایراهستان بود. نسب اشکانی وی با توجه به نامش، کینژاد نامیدن وی در شاهنامه، انتساب به خاندان مهران، قدرت نظامی وی و ادعای شاهزادگی و برابری دختر مهرک با زنان ساسانی قابل فهم است. میرزاعبدالحسین خان کرمانی که به زبانهای باستانی مسلط بود در مثنوی سالارنامه، مهرک را فرزند مهرزاد اشکانی میداند.
اردشیر بابکان پس از بستن پیمان با برخی امیرنشینان اطراف و البته شکست دادن امرای شورشی فارس، به جنگ کرم هفتواد در کجاران رفت و محاصره شد و با توجه به نرسیدن آب و غذا، احتمال شکست و مرگ وی میرفت. مهرک با اطلاع از این جریان و با توجه به اینکه اردشیر را راهی جنگی بیبرگشت دید، از غیبت وی استفاده و خانمان وی را تاراج کرد. از دیگر سو اردشیر وقتی این خبر را شنود، با عجله و نگران از شکست در برابر مهرک، جنگ با کرم را نیمهکاره رها کرد و به مقر حکومت خود شتافت. وی در اردشیرخوره با مهرک جنگید، اما مهرک گریخت. اردشیر آنقدر در جنگ پایفشاری کرد تا او را یافت و شکست داد. به گفتهی تاریخهای آغاز اسلام مثل طبری؛ مهرک نیز مانند سایر امیرنشینان اطراف با اردشیر پیمان صلح بسته بوده اما آن را میشکند، بنابراین پایان سرگذشت مهرک دردناک و بیانگر خشم بسیار اردشیر است؛ سرش از بدنش جدا و بدنش در آتش افکنده میشود، خانمانش غارت و تمام خاندانش، به جز دختری خردسال که به یاری بزرگان جهرم از معرکه میگریزد، قتل عام میشود. در سنن حماسی این نوع مرگ، جزای پیمانشکنان است. به باور عامه، تنگ مهرک در بین قیروکارزین و فیروزآباد(که ثبت ملی هم شده)، جایی است که اردشیر، مهرک را گردن زده است.
مرکز حکومت مهرک با توجه به نیروی نظامی، منابع مالی و بقایای دژشهرهای اشکانی و ساسانی، که به قلعۀ مهرک معروف است، به احتمال قوی، جهرم بوده، اما این جهرم فقط همین شهر فعلی نبوده است. اصل ابیات شاهنامه و سه تصحیح معتبر از کارنامۀ اردشیر بابکان از جهرم به عنوان مقر حکمرانی مهرک یاد کردهاند. متأسفانه اصل کلمهای که زرهم یا جهرم نامیده شده، در نسخۀ زبان پهلوی کارنامۀ اردشیر بابکان، مخدوش و محل اختلاف است.
در برخی نسخ کارنامه اردشیر، تاریخ طبری و تاریخ بلعمی از «ایراهستان» یا ایراسستان یا ابرساس از توابع اردشیرخوره به عنوان مقر حکومت مهرک یاد شده که به مناطق گرمسیر جنوب فارس و حاشیه و کرانۀ دریاهای جنوب(از شرق تا غرب) گفته میشد. حتی در جغرافیای کهن، سیمکان و خفر، جزء اردشیرخوره محسوب شدهاند. این امر بیانگر وسعت قلمروی مهرک نیز است و میدانیم که تا چند قرن پیش در کتب مختلف، به نواحی گرمسیر فارس، «جروم» نیز میگفتند. مرحوم طوفان از مهرآباد در شهرستان جویم نیز به عنوان مقر مهرک یاد کرده که با توجه به نظرات کرامتالله تقوی پژوهشگر فارسی، دربارۀ جویم، بعید است.
زندهیاد حسین حقایق نیز در مثنوی حماسی جهرم، مهرک را ناجی مردم گرسنه جهرم میداند که نوعی اقتباس خلاقانه از اصل روایت ساسانی است. نام مهرک با گذشت هزار و اندی سال، در حافظۀ تاریخی مردم جهرم زنده مانده است و تا چندی قبل، فرزندانی به یاد وی در جهرم «مهرک» نامیده میشدند.
برگرفته از مقالۀ «بازنمایی شخصیت مهرک نوشزاد در آیینۀ متون حماسی، تاریخی و فرهنگ عامه»
منابع: شاهنامه، کارنامه اردشیر بابکان(متن فارسی و پهلوی)، تاریخ طبری، تاریخ بلعمی، المسالک و الممالک، سنیالملوک الارض و الانبیا، سالارنامه، شهرستان جهرم، بزرگان جهرم، معجمالبلدان، جغرافیای عمومی بخش جویم و…
«دکتر فاطمه تسلیم جهرمی»
#روزی_روزگاری_جهرم