وقتی همسایهها حتی نام هم را نمیدانند
به گزارش اخبار جهرم، شنیدهاید حتما، از روزگاری که همسایهها از فامیل به هم نزدیکتر بودند. رد آن در بعضی از فیلمها با داستانهای قدیمی به جا مانده است.
امروز، در کوچههای شهر، سکوتی سنگینتر از هر زمان دیگری پیچیده است. دیوارها بلندتر شدهاند و فاصلهها عمیقتر؛ همسایهها حتی نام یکدیگر را نمیدانند و سلامهای کوتاه، تنها ردّی از حضورشان در کنار هم است. روزگاری کوچهها پر از صدا و خنده بودند؛ نان قرض میدادند، خبرها را رد و بدل میکردند و کودکان با هم بزرگ میشدند.
حالا اما خانهها جزیرهای هستند و دیوارها مرزی نامرئی میان انسانها کشیدهاند. زندگی شهری، با مشغلههای بیپایان، ترافیک و فشار روزانه، فرصت دیدار و گفتگو را کمرنگ کرده است.
تکنولوژی و شبکههای اجتماعی هم ما را به جهانهای مجازی میکشاند و حضور واقعی در کنار همسایه را کمرنگ میکند. محافظهکاری و ترس از دخالت در زندگی دیگران، باعث شده حتی نام یکدیگر در خاطرمان نماند.
از سوی دیگر، تغییر خانه و افزایش زندگی اجارهنشینی هم مزیدبرعلت شده است! وقتی تنها یک سال در یک ساختمان باشید فرصت کمتری برای تعامل وجود دارد، تا جایی که ممکن است یک نفر فوت کرده باشد و روزها بگذرد و کسی خبردار نشود، تا مشام آدمها از بویی پر شود که خبر تلخی را در خود دارد!
روانشناسان میگویند این فاصله، حس تنهایی و انزوای انسان را بیشتر میکند.«همسایه، نقطهای از اتصال و تعلق است؛ نبود این پیوند، انسان را درون خود حبس میکند و دلها را از هم دور میسازد.»
با این حال، هنوز امید هست.
یک سلام ساده، یک لبخند کوتاه، یا کمک کوچکی میتواند دیوار نامرئی فاصلهها را بشکند. جلسات کوچک محلهای، گروههای همسایگی و فعالیتهای جمعی، تلاشهایی برای بازگرداندن روح همسایگی هستند.
خانهها ممکن است از هم جدا باشند، اما دلها هنوز میتوانند به هم نزدیک شوند؛ کافی است دستی در دست دیگری بگذاریم و اجازه دهیم، صمیمیت و مهربانی، دوباره کوچهها را پر کند.
نسترن ماهور / گروه هنر و زندگی چند ثانیه