تاثیر عوامل اجتماعی بر سلامت روان
فقر: باعث مختل شدن عملکرد ژنتیکی، التهاب، افزایش سن سلولی و کروموزومی و تمام چیزهایی که مجموعهشان بیماری، معلولیت و مرگ به همراه می آورد، میشود. دانشمندان فقر را سم عصب نامیدهاند. محیطهای فقیر که محیطهای پر استرسی هستند حتما در رشد مغز دخالت دارند.
چاقی: عالمگیریِ چاقی نشان از همهگیریِ بینالمللیِ استرسی است که سبک زندگی همه ما را تغییر داده است. کمبود زمان، وقت محدود برای ورزش، افزایش ناامنی، کمبود ارتباط خانوادگی، از دست رفتن اجتماع طبیعی و رشد شبکههای اجتماعی سبک زندگی معمول امروزه است.
جایگاه شغلی: ارتباط نزدیکی با خطر بیماریهای قلبی، سرطان و تشخیص بیماریهای روانی دارد، هر چه جایگاه افراد در نردبان اداری پایین تر باشد، خطر ابتلا به بیماری بیشتر میشود.
تبعیض جنسیتی: زنان به نسبت مردان بیماریهای مزمن فیزیکی بیشتری تجربه میکنند و در معرض تشخیص بیماریهای روانی بیشتری هستند. دلیل آن هم وضعیت اجتماعی مردسالارانهای است که با وجود قرنها مقاومت زنان و پیشرفت همچنان در حالت نیمه خودآگاه وجود دارد.
در تاثیر مردسالاری بر مردان با وجود اینکه وزنه سنگینتر سرکوب زنان، به سمت خود آنهاست؛ اما مردان نیز بهایی پرداخت میکنند. مثلا مردان نباید غصه، ناراحتی یا ضعف و… داشته باشند!
بطور کلی عوامل اجتماعی و فرهنگی، مثل جنسیت، نژاد، فرهنگ، قومیت و وضعیت اجتماعی_اقتصادی نقش بالایی در اختلالات روانی دارند. اختلالات روانی به شیوههای متفاوت بر زنان و مردان تاثیر میگذارند. در سالهای اخیر، در علم ژنتیک و نوروساینس، عوامل فرهنگی اجتماعی اهميت بیشتری یافته است. برای مثال سوشال نوروساینس میخواهد بداند که در موقعیتهای اجتماعی پیچیده چه اتفاقاتی در مغز روی میدهد. این آزمایشات از سال ۲۰۰۸ شروع شده است. حتی اخیرا دارو درمانی را بر اساس ژنتیک افراد مد نظر قرار دادهاند.
در مشاوره مراجعین نیز تاثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی بر مشکلات مردم پوشیده نیست و گاهی یک مشاورِ زیرک باید اصلاحاتی در این زمینه برای افراد جهت تعدیل مشکلات انجام دهد.
مینا چترمینا: روانشناس بالینی و رواندرمانگر