خاکِ گرم، برفِ سرد؛ قصۀ چاهبرفیها در جهرم
به گزارش اخبار جهرم، در قدیم در جهرم و سایر مناطق گرمسیری، یکی از روشهای مدیریت بارشهای آسمانی، برف چاه بود. به این صورت که وقتی روی کوه برف فراوانی میبارید در کوه، چاه دهانه گشادی حفر میکردند و برفها را داخل آن چال میکردند و بسیار میکوبیدند تا حد ممکن بسیار فشرده شود. وقتی خوب فشرده میشد روی آن را با خار و بوتههای جرگه و گون و برگ نخل میپوشاندند و روی آن را سنگ و خاک محکم میکردند. سپس در فصل تابستان، همین برفها را که به بسته و به هم چسبیده بود، میبریدند و لای گونی با نمد میپیچیدند و به شهر میآوردند و در شهر میگشتند و به مردم میفروختند.
در گذشته که برق و یخچال وجود نداشت، در زمستان کوههای جهرم برفگیر بود. عدهای در زمستان برف های باریده شده در کوه را جمع آوری میکردند و در چالههای سایهگیر یا چاههایی که در دامنههای کوهها حفاری میکردند، ذخیره میکردند و برای حفظ بیشتر آن و ایجاد تراکم آنها را روی هم میکوبیدند. در فصل گرما هم شغلی وجود داشته که این برفها را برای فالوده و شربت و نگهداری گوشت و از این قبیل مصارف میآوردند و میفروختند. گاه جاهایی وجود داشته که گوشت را در آن ذخیره میکردند به این معنی که برف را به شهر نمیآوردند و گوشت را به دامنۀ کوه میبردند. چاه برفیها اصولاً در سر قلهها بود چون اگر در دامنه بود زود آب میشد. یکی از این مکانهای احتمالی، درۀ نمی بود. چند جای کوه البرز کوه جهرم، از جمله سر قلۀ اللهدون، سر قلۀ کهره، سر قلۀ سر خنگ پایین، سینه ریز بالای اونار از جمله جاهایی بود که برفچاه در آنجا وجود داشت. برف تا به اصطلاح جهرمی میل نکرده یعنی تا زمانی که ذوب نشده باید جمع و در چاه میکردند.
روش دیگری برای حفر چاه برف در جهرم، این بود در سمت سایهگیر کمرکش، به اندازه قد یک مرد حفر میکردند. گاهی سطح دورانی آن را با نمد ضخیم می پوشاندند. برفها را در جُلَت ریخته و خوب میکوبیدند، بین جُلتها را برف میریختند و طَبق طَبق روی هم میچیدند. آخر کار، روی چاه را با برف، پیشِ خشک و سَلَه می پوشاندند، روی آنها تخته سنگ میگذاشتند. سپس در تابستان به سراغ این برفها میرفتند و با ارّه میبریدند و به صورت قالبی لای نمد میپیچیدند و با الاغ به شهر میآوردند و میفروختند. برای فروش هم در کوچهها می گشتند و داد میزدند «برف و شیره قدرت خدا!» جهرمیها همچنین در قدیم شبهای گرم تابستان که دور هم جمع میشدند، برف و شیرۀ خرما یا انگور را کاسه های چینی، نوش جان میکردند.
از آنجایی که عمل برف را در چاه کردن در فصل سرد سال نیازمند پوشیدن لباس گرم فراوان بود، کنایهای در لهجۀ جهرمی وجود دارد که زمانی که فردی سرمایی است یا لباس گرم زیاد میپوشد به او میگویند «ایکا میخا بفر(برف) اَ چا کنه!»
چاه برف یا برفچاه در برخی نقاط ایران مثل: آباسک از توابع مازندران حالت سنت آیینی و اساطیری دارد و حتی نذر برف وجود دارد.
از عملیاتی به نسبت شبیه به این تجربۀ نیاکان ما در جهرم، تا کنون دو فیلم مستند ساخته شده: مستند بچههای قُله دُرفک در گیلان و مستند زندگی چوپانان شاهو در کرمانشاه -کردستان.
ابن اقدام هوشمندانه موجب تغذیۀ سفرههای زیرزمینی هم میشد؛ یعنی اجازه نمیدادند که آفتاب، این بارشهای ارزشمند را دوباره تبخیر کند.
مشهور است که در دورۀ پهلوی، آبانبار سنگی یا آبانبار حاج ابوالقاسم که قبلاً در جوار پل خیابان منوچهری بوده و اکنون وجود ندارد، به کافه تبدیل شده بوده و در آن بستنی و فالوده به سبک جهرمی درست میکردند و در زمستان هم آب به آن میبستند تا یخ بزند و تابستان این یخ را با ارّه میبریدند و میفروختند.





