به مناسبت روز جهانی گویش مادری، شعر زیبا و محلی ” پیش ترُک” از شاعر و هنرمند پیشکسوت شهرمان جهرم، استاد “سید عبدالرسول عقیلی” به لهجهی جهرمی
پیشِ تَرُک، تَش نزنین زلف سرش بوده یه وخت
گیس قشنگ سبز او تا کمرش بوده یه وخت
توختکای خُش شده که گُر کشیده روی تش
گمون که طاق ابروی چشم ترش بوده یه وخت
اگه لچک نکرده سر به قدّ و قامتش ببین
پریچه شال گردنش، دور برش بوده یه وخت
لگارههای پنگ بیدُمباز و بیخرمای اون
چشم امید صاحبش یا مُهَرش بوده یه وخت
مخینههای چارتیکه تریش، تریش گشته حالا
ستون سایه گستر رهگذرش بوده یه وخت
میون شاخههاش و یا میون چتر سبز او
محل آشیونه کبوترش بوده یه وخت
روی حصیر ارشی، کنار بند دُرونهی
چشم طمع پای دُروک بر ثمرش بوده یه وخت
خرمای شونی، هلیلهی، کلّهی صب تنگ غروب
به رنگ زرد زعفرون تاج زرش بوده یه وخت
به چشم خوارش تو نبین، بغل بغل، باد بهار
به عطر و بوی طُرونه نامه برش بوده یه وخت
وینگهٔ پنگ خرما دار به وخت پائین اُمدن
بدون که این صدا، صدی برگ و برش بوده یه وخت
تازه عروس پنگ او، چادر کوزه وا میکرد
بازوی صاف تغلهش جلوهگرش بوده یه وخت
بَچِش اگه در می آری یادت باشه که گاسَمم
ننهش به فکر دخترا یا پسرش بوده یه وخت
شیون و چیر قامتش، پسین که باد تند اومد
گمون کنم زهره ترک از خطرش بوده یه وخت
حالی که تیفون امد و شکسته بال و پرش
نزن تو تیزبر تو دلش خون جگرش بوده یه وخت
اگه زدی به گردهش و مطق ازش در نمیآد
دل نگرون تیشهدار و تُوَرش بوده یه وخت
چطو دلت وَر میدره وایسیدی سیل آتشش
پِرِشمه شاید اَدلِ شعله ورش بوده یه وخت
#سید_عبدالرسول_عقیلی